( 374)نفس، زین سان است، زان شد کُشتنی |
|
اُقتُلوا انفُسَکُم گفت آن سَنی |
||
( 375)خارِ سه سوی است هر چون کِش نهی |
|
در خلد وز زخم او تو کی جهی؟ |
||
( 376)آتش ترک هوا در خار زن |
|
دست اندر یار نیکوکار زن |
||
( 377) چون ز حد بردند اصحاب سبا |
|
که به پیش ما وَ با به از صبا |
||
( 378) ناصحانشان در نصیحت آمدند |
|
از فُسوق و کفر مانع مىشدند |
||
( 379) قصدِ خون ناصحان مىداشتند |
|
تخم فسق و کافرى مىکاشتند |
اُقتُلُوا أنفُسَکُم: برگرفته از قرآن کریم است «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ اَلْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ»: و هنگامى که موسى مردم خود را گفت اى مردم من، شما با گزیدن گوساله [به خدایى] بر خود ستم کردید پس باز گردید به آفریدهتان پس بکشید خود را این بهتر است شما را نزد آفریدگارتان.[1]
سَنِى: برجسته، گزیده.
خار سه سو: خار خسک. کنایه از آسیب رسانى که نرمى نداشته باشد، که در آن هموارى نباشد، چنان که خار سه سو را به هر جانب که نهند بُرنده است.
و با به از صبا: کنایه از کفران نعمت است. چنان که قوم موسى (ع) از رسیدن «مَنّ وَ سَلوى» شکایت کردند و پیاز و سیر و عدس خواستند. خداوند آنان را به گناه این ناسپاسى کیفر کرد و در تیه سر گردان شدند.
ناصحان: پیمبرانى که براى ارشاد آنان آمده بودند.
فسوق: تبهکاری، از فرمان خدا بیرون شدند، سرکشى کردن.
( 374) بلى نفس انسان این طور است و بهمین جهت کشتن او لازم شده و خداوند در قرآن «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» فرموده است . ( 375) نفس چون خار سه گوشه است که از هر طرف مىخلد و تو از زخم او خلاصى ندارى . ( 376) پس این خار را با آتش ترک هوا بسوزان و دست بدامان یار نیکو کار بزن . ( 377) چون اهل سبا کفران نعمت را از حد و اندازه بیرون بردند و همىگفتند در نزد ما و با بهتر از نسیم صبا است. ( 378) چون ناصحین آنها نصیحت کرده از فسق و کفر مانع مىشدند. ( 379) قصد کشتن آنها را کرده و تخم فسق و کفر و فساد مىکاشتند.
مولانا می گوید: این نفس ماست که در هیچ حالتی راضی نیست و به همین دلیل کشتن آن واجب است. «آن سنی» حضرت موسی است که مطابق آیه 54 سوره بقره، به گوسالهپرستان میگوید: به سوی خدای خود برگردید و نفسهای خود را بکشید. مولانا میگوید: نفس ما مثل خاری است که از همه طرف تیغ دارد و هیچ طرف از آن در امان نیستی. علاج آن فقط و فقط سوزاندن است؛ آن هم با آتش ترک هوا و یاری خواستن از مردان حق.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |